شروع قصه بازارها از سرمايه گذاري سنتي و بازار بورس

۲۰ بازديد

شروع قصه بازارها از سرمایه گذاری سنتی و بازار بورس

 

در گذشته های دور زندگی رنگ و بوی دیگری داشت، اصولا مردمان به چند دسته تقسیم میشدند که طبقه اجتماعی آنان را مشخص میکرد. دسته ای برای خودشان مشغول به کار و فعالیت بودند و به نوعی کارآفرین بودند، و عده دیگری بودند که نزد این کارآفرینان کار میکردند و سطح مالی خوبی نداشتند.

 

 

هرکسی که پولی داشت در قلک خود پس انداز میکرد و یا سکه میخرید و زیر بالشت خود میذاشت و شب ها با خیالی راحت میخوابید که پولم زیر سرم هست. اما کسی فکر نمیکرد که با این پولی که زیر بالشت هست چه کارهای بزرگی میشود انجام داد؟ چه کسب و کارهایی میشود راه انداخت و چه ادیسون و انیشتین هایی را تربیت کرد. آنان  که کسب و کار داشتند پول درمیاوردند و خرج میکردند و اضافی آن را در بالشت خود پس انداز میکردند و یا زمین دیگری میخریدند و آنان که نداشتند هم که هیچ.

 

کار برخی افراد هم در بازارها تجارت بود، یعنی اینکه چیزی را بخر صبر کن گران شود و بعد بفروش. برنج بخر وقتی قیمت افزایش یافت بفروش. گندم بخر و در شهر دیگری بفروش.این کار تجار بود. آنها پول زیادی داشتند و هرچی میخواستند میتوانستند بخرند. این ها اصولا از سرمایه گذاری سر درمیاروردند و زیاد به قلک اعتقادی نداشتند. اما سرمایه گذاری داریم تا سرمایه گذاری.

 

پس از چند مدت افرادی از فرزندان همان کارگرها آمدند و ایده هایی دادند و تجارتی راه انداختند، با همان پول های در قلک، اما برای گسترش کارشان نیاز به پول بیشتری داشتند.نیاز به سرمایه بیشتری داشتند.

 

پس تاجران فکری کردند و مقداری از پول خود را به این افراد دادند تا با آن کار کنند و بیشتر پول دربیاورند و از سود این کار به آن ها هم برسد. پول را دادند و برگه شراکت را دریافت کردند. اگر شرکت رشد میکرد این ها هم رشد میکردند و اگر شرکت ورشکست میشد پول آن ها هم میرفت، بدون هیچ تضمینی.

 

 

آن ها موفق شدند و در آن زمان گنجینه های طلای زیادی به دست آوردند و مردم به سرمایه گذاری علاقه شدند. اما باقی کارآفرینان پول را که دریافت میکردند کلاه ملت را برمیداشتند و میرفتند و بیچاره مردم. پس حاکم دستور داد که این نوع شراکت ممنوع است. و بازاری به وجود آورد که در آن کارآفرینان سهام خود را عرضه میکردند. تاجران و مردم عادی سهم را خریداری میکردند. این بازار بازار بورس نام گرفت که هم اکنون در تمامی دنیا هست.

 

شما شرکت فیسبوک و یا اپل را کارآفرینی تصور کنید که برای گسترش عجیب شرکت خود نیاز به پول زیادی دارد و سهام خود را در بازار بورس عرضه میکند، و مردم و تاجران سهام آن ها را میخرند و برگه شراکت را دریافت میکنند و شرکت هر سال به آن ها سودی از درآمد خود میدهد و اگر شرکت درآمدی نداشت و قیمت آن صفر شد شرکا ورشکست میشوند ، و یا اگر خواستند میتوانند به دیگران بفروشند.

 

اما این تمام ماجرا نیست؟ این بازار بازاری بود که صدهای سال پیش ایجاد شد و ایرادهای زیادی داشت، اما برای شروع و پایه خوب بود. امروزه معاملات جدید و مشتقه حرف اول را می‌زنند. اما آنها چیستند؟ آیا دوست داری سهامدار شرکت‌هایی همچون اپل، فیسبوک، گوگل و … بشی

منبع :  نیکو تحصیل

 

https://www.ted.com/profiles/33705585

https://www.quora.com/profile/Martha-Meyer-22

https://www.indiegogo.com/individuals/28706204

https://soundcloud.com/user-913730365

https://buddypress.org/members/marthameyer4/profile/

https://speakerdeck.com/marthameyer4

https://issuu.com/marthameyer4

https://www.4shared.com/u/VOJ1nMtn/MarthaMeyer4.html

https://us.community.sony.com/s/profile/0054O000009jUAi?language=en_US

 

 

 

چند قصه کودکانه ویژه خواب شب

یکی از بهترین کارها قبل از خوابیدن، خواندن کتاب و مطالعه کردن است و البته برای کودک شما هم خواندن یک شعر و قصه خواب زیبا است. در ادامه چند قصه زیبا برای کودکان در هر سن را آماده کرده ایم که می توانید قبل از خواب برای او بخوانید.

نکته جالب تغذیه کودکان

قصه نی نی سنجاب ها

داستان نی نی سنجاب ها یکی دیگر از انواع قصه های کودکانه برای خواب کودکان است که این داستان کوتاه روایتی شیرین و کودکانه دارد و شما می توانید با تعریف کردن آن برای کودکتان او را به راحتی بخوابانید. چند روز پیش، نی نی سنجابها به دنیا آمد و سنجاب کوچولو صاحب یک برادر شد. نی نی سنجاب ها خیلی ریزه میزه و با نمک بود.

بیماری های مسری کودکان

 سنجاب کوچولو از دیدن برادر کوچولوی خودش خیلی خوشحال شده بود. می خواست بغلش کند و با او بازی کند اما مامان سنجابه اجازه نمی داد و می گفت نی نی هنوز خیلیکوچک است. باید صبر کنی تا بزرگتر بشود و بتواند با تو بازی کند . سنجاب کوچولو می خواست با مامان بازی کند اما مامان هم نمی توانست با سنجاب کوچولو بازی کند چون دائما نی نی را بغل کرده بود.

منبع بهترین کودک : قصه های کودکانه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.